شعر

شعر

معلم پای تخته داد می زد باخوشنت درس رادربچه ها تزریق می کرد صورتش از خشم گلگون بودودستانش به زیر پوشش ازگرد پنهان بود,ولی آخرکلاسی هالواشک بین هم تقسیم میکردند,وآن یکی درگوشه ی دیگر جوانان راورق میزد'دلم میسوخت برای اینکه بی خود های وهو میکرد,وباآن شورتساوی های جبری رانشان می دادـباخطی خوانا بروی تخته که از ظلمت چو قلب ظالمان وچهره ی زندانیان تاریک وغمگین بود,تساوی رانوشت وبانگ سر داد یک برابر بایک است اینجا,ازمیان جمع شاگردان یک نفربرخاست,همیشه یک نفر بایدبه پا خیزد,به آرامی سخن سرداد این تساوی اشتباه فاحش ومحض است نگاه بچه هاناگه بسویی خیره شدوبابهت معلم مات بر جا مانددواو پرسید:اگریک فردانسان واحد یک بودآیا بازهم یکبایکی دیگربرابر بود؟سکوت مدحشی بود وسوالی سخت!معلم خشمگین فریاد زد:آری!صدایش لحظه ای قلب ها رالرزاندواوباپوز خندی گفت:اگریک فردانسان واحد یک بود آنکه زوروذربه دامان داشت بالابودوآنکه قلبی پاک ودستی فاقدذرداشت پاین بود,آنکه رنگش نقره گون چون قرص مه می بود بالابودوان سیه چرده که مینالیدپایین بود,اگریک فردانسان واحد یک بود این تساوی زیر ورو می شدحال. میپرسم اگریک واحد یک بود نان ومال مفت خواران از کجا آماده میگردید؟یاچه کس دیوارچین رابنا میکرد؟یا چه کس آزادگان رادرقفس میکرد؟یک اگر بایک برابر بود پس چه کس پشتش زیر بارفقر خم میشد؟یاکه زیر ضربت شلاق له میشد؟معلم ناله آسا گفت:بچه ها در جزوه ها ی خویش بنویسید

*که یک با یک برابر نیست*



نظرات شما عزیزان:

نام :
آدرس ایمیل:
وب سایت/بلاگ :
متن پیام:
:) :( ;) :D
;)) :X :? :P
:* =(( :O };-
:B /:) =DD :S
-) :-(( :-| :-))
نظر خصوصی

 کد را وارد نمایید:

 

 

 

عکس شما

آپلود عکس دلخواه:






ن : جواد برمکی
ت : چهار شنبه 20 خرداد 1394


محمد بن حسن عسکری (عج) آخرین امام از امامان دوازده گانه شیعیان است. در ١۵ شعبان سال ٢۵۵ هـ.ق در سامرا به دنیا آمد و تنها فرزند امام حسن عسکری (ع)، یازدهمین امام شعیان ما است. مادر آن حضرت نرجس (نرگس) است که گفته اند از نوادگان قیصر روم بوده است. «مهدی» حُجَت، قائم منتظر، خلف صالح، بقیه الله، صاحب زمان، ولی عصر و امام عصر از لقبهای آن حضرت است.